کارناوال حماقت

آدم ها دو دسته اند،یا احمق اند یا احمق تر ...

کارناوال حماقت

آدم ها دو دسته اند،یا احمق اند یا احمق تر ...

این نوشته توسط هیچ احمقی رمز گذاری نشده است

   

دستم ، دستش 

 

دستش ، سرم 

 

سرم در دستش سُر می خورد به سمت دیوار یا  

 

میز زیر دستش نمی دانم  

 

آخ، دوباره درد   

 

درد ، لخته می کند در سرم فکر را 

 

جمع می کند در دلم عقده  

 

عقده مرا به عقد خود در می آورد  

 

شب ، 

 

التماس ، انزجار ،  آخ درد درد درد  ، لذت هم  آغوشی ، 

  

احاطه می کند مرا در خود، عقده  

 

درونم ،  

 

نطفه های انتقام  

 

هر شب آبستن تر می شوم   

 

می زند بر سرم ،  

 

می کوبد بر سرم، ساعت  

 

هر لحظه هر لحظه  

  

نه روز ، نه هفته  ، نه ما ه ، نه سال  

 

نود سال  

 

ویار دارم  

 

گوشت سگ ، عمامه ، ریش ، باتوم ، باتوم ، باتوم 

 

با توام ای هم بستر شبانه ام ، عقده 

 

برایم بیاور این ها را .    

 

اگر می خواهی فرزند سالها خفته ات در من را ببینی . 

  

 

 

- من به اندازه ی سگی که بی دلیل سر فرو می برد  

 درون زباله هاتان امید ندارم به زاده شدن نوزادم. 

 

- تا دیوار می بینم یا میز فکر می کنم باید دوباره سر بکوبم  

بهشان.  

نظرات 4 + ارسال نظر
حضرت دیفار دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:26 ق.ظ http://Difar.blogsky.com

روی سرم
جای هزار شکاف است
فریاد می زنن شکاف ها

ولی کسی نمی شنود فریاد هاشان را

آوانوش دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:18 ب.ظ http://rokhesorkh.blogfa.com

من امحق تر
از آنم
که تو
به خواهی
به من حسادت بورزی ...

+مرسی از حضور پر رنگت
++لینک شدن تو برایم طعمی به خصوص داشت
+++....

ممنون رفیق با افتخار لینک شدین

آوانوش دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:18 ب.ظ

احمق **

عاطفه .:برفک ها ذهن ِ من:. سه‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:37 ب.ظ

منزل نو مبارک

ممنون عاطفه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد