این جاده و اسب هایش
این جاده و خط هایش
این جاده و من هایش
این جاده و بیهوده امید هایش
این جاده، این اسب، این خط، این من، این امید
دُور ِ هم ، دوور از هم می چرخند
این جاده پایانی ندارد
این جاده سرم ، سرش ، سرشان گیج می خورد
این جاده شب می شود
این جاده و اسب هایش ، خط هایش ، من هایش ، امید هایش
سرد می شوند
یخ می زنند
این جاده و اسب هایش ، خط هایش ، من هایش ، امید هایش به هیچ کجا رسیده
دُور ِ هم ، دوور از هم میمیرند
این مرگ تماشا ندارد .
اینـ مرگ تمآشاییستـ باور کن...
می خواهم باور کنم ولی سخت است باور کردنش
کفتر ِ کشته ، پروندن نداره!
تو خاک و خوناب ، کشوندن نداره...
سلام تا زمانی که پول وجود داشته باشد مشتریان محلی رفتار صحیح پیش گرفته و به آنچه به آنها گفته شده عمل میکنند و کشورهای دیگر چشم و گوششان را بسته و مسائل را نادیده میگیرند نه برف و باران و نه ظلمات شب نمیتواند نیروهای سپاه قدس را از انجام وظائف محلوله شان باز دارد.